شنبه 21 دی 1392برچسب:, :: 15:19 :: نويسنده : roya
امروز رفته بودم دکتر…! ![]()
شنبه 21 دی 1392برچسب:, :: 15:15 :: نويسنده : roya
میدانم چرا این روزها قــلم احساسم هوای نوشتن دارد… میخواهد روی تکه کاغذی بلغزد و داستانی عاشقانه را به کتاب داستان عاشقی بیفزاید. داستانی که عاشقانه تر باشد از قصه ی لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد و ویس و رامین و خسرو و شیرین بس که شخصیت هایش دیوانه وار عاشق همند!دلم میخواهد فصل جدیدی به کتاب عشق بیفزایم! فصلی که عاشقانه تر از همه ی فصل های کتاب عاشقی ست.
![]()
سه شنبه 17 دی 1392برچسب:, :: 16:47 :: نويسنده : roya
دوست دارم دستم را بگیری و زیرگوشم زمزمه کنی
که پشت خوابهای نا آرام تو...
چیزی بیش از نگرانی های زنانه نیست...
دستت را بگیرم و زیرگوشت زمزمه کنم
که پشت نگرانی های زنانه ی من...
مردی ایستاده که دیوانه وار دوستش دارم!
![]() ![]()
دو شنبه 16 دی 1392برچسب:, :: 12:42 :: نويسنده : roya
باهام ﺩﻋﻮﺍ ﮐﻦ متوجه هستی،هیچوقت،هیچوقت ای خاصترین مخاطب خاص من ![]()
دو شنبه 16 دی 1392برچسب:, :: 9:12 :: نويسنده : roya
غروب غمبار...
![]()
دو شنبه 16 دی 1392برچسب:, :: 9:6 :: نويسنده : roya
یکـــ لــــیوان آب ![]()
شنبه 14 دی 1392برچسب:, :: 17:20 :: نويسنده : roya
میدونی زیباترین خط منحنی دنیا چیه؟
لبخندی که بی اراده رو لبهای یک عاشق نقش می بنده
تادرنهایت سکوت فریاد بزنه
دوستت دارم...
![]()
شنبه 14 دی 1392برچسب:, :: 17:3 :: نويسنده : roya
خسته ام... از صبوري خسته ام... از فريادهايي كه در گلويم خفه ماند... از اشك هايي كه قاه قاه خنده شد... و از حرف هايي كه زنده به گور گشت در گورستان دلم..
شنیده بودم “پــــا” ، “قــلب دوم” است
|